تفاوت تفکر جادویی و تفکر منطقیMagical Thinking vs. Logical Thinking
🖊محمدرضا سلیمی
نشر: گاهنامه مدیر
■ادعاها و استدلالهای «الف» را با ادعاها و استدلالهای «ب» مقایسه کنید. تفاوتشان چیست؟
● الف. قدم عروس بدیُمن بود، چون بعد از مراسم عروسی پدر داماد فوت کرد.
● ب. پدر داماد بهخاطر بیماری قلبی و کهولت سن بعد از مراسم عروسی فوت کرد.
● الف. کودک بهخاطر چشمزخم بیمار شد.
● ب. کودک بهخاطر خوردن غذای مسموم بیمار شد.
● الف. رضا تصادف کرد، چون بعد از عطسه کردن صبر نکرد.
● ب. رضا تصادف کرد، چون در حالت مستی رانندگی میکرد.
● الف. دعا از مبتلا شدن به بیماری کرونا پیشگیری میکند.
● ب. واکسن کرونا از مبتلا شدن به بیماری کرونا پیشگیری میکند.
● الف. ۱۳ عدد نحس است؛ به همین دلیل، من اتاق ۱۳ این هتل را اجاره نکردم.
● ب. ۱۳ عدد اول است، چون فقط بر خودش و عدد ۱ بخشپذیر است.
□یکی از ویژگیهای مهم ادعاها این است که در ادعاها دستکم بین دو انگاره ارتباط درونی هست. اگر این ارتباط درست و منطقی باشد، آن ادعا صادق است وگرنه نباید صدق آن را بپذیریم. برای مثال، اگر ادعا کنیم «تابستان فصل سرماست»؛ کسی این ادعا را نمیپذیرد، چون بین انگارههای «تابستان» و «سرما» سازگاری نیست. در واقع، ادعای «تابستان فصل سرماست» با واقعیت مطابقت ندارد.
●ارتباط درونی بین دو یا چند انگاره ویژگی اصلی ادعاهاست. در ادعاها و استدلالهای «الف» ارتباط درست و منطقی بین انگارهها وجود ندارد؛ در نتیجه، این ادعاها و استدلالها منطقی نیستند. افرادی که ادعاها و استدلالهای «الف» را مطرح میکنند در دام «تفکر جادویی» افتادهاند. تفکر جادویی زمانی اتفاق میافتد که شخص دو حادثه را نه بر اساس منطق و شواهد بلکه برپایهی باورهای خرافی به هم ربط میدهد.
○خرافات زمانی شکل میگیرد که ذهن الگویی کاذب میسازد؛ یعنی زمانی که بین دو رویداد، دو پدیده، دو نماد یا دو ایده ارتباط منطقی وجود ندارد و ذهن بینشان ارتباط کاذب ایجاد میکند خرافات شکل میگیرد. برای مثال، در تفکر جادویی ذهن بین «عدد ۱۳» و «نحسی» یا بین «بیماری» و «چشمزخم» الگو (ارتباط) ایجاد میکند.
■تفکر جادویی از خطای شناختی همبستگی خیالی (illusory correlation) نشئت میگیرد. زمانی که دو متغیر (برای مثال، دو ایده یا دو رفتار یا دو رویداد یا دو نماد) را به هم ربط میدهیم، در حالیکه هیچگونه ارتباطی بینشان نیست خطای شناختی همبستگی خیالی اتفاق میافتد.
□تفکر جادویی با مغالطهی علت جعلی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. در مغالطهی علت جعلی مغالطهکننده چیزی را بهعنوان علت بیان میکند که «علت واقعی» یا «تنها علت» نیست؛ یعنی به لحاط منطقی نمیتواند علت باشد. برای مثال، مغالطهکننده علت «خشکسالی» را «بیحجابی» میداند!
●یادگیری استدلالها بهخصوص استدلال علی و آگاهی از مغالطههای آن به ما کمک میکند علتها و معلولها را خوب درک کنیم و استدلالهای علی مغالطی را تشخیص دهیم. استدلال علی فرایند شناخت علتهاست؛ یعنی در این نوع استدلال ارتباط بین علتها و معلولها را درست و دقیق درک میکنیم.
○در ادعاها و استدلالهای «ب» ارتباط منطقی و عقلانی بین انگارهها و اجزای استدلال هست. بنابراین، این ادعاها و استدلالها بر مبنای تفکر منطقی شکل گرفتهاند. تفکر منطقی شیوهای از تفکر است که در آن معلولها را درست و دقیق به علتهایشان ربط میدهیم. در این جهانی که سرشار از پیچیدگیهاست و بین رویدادها، پدیدهها و ایدهها درهمتنیدگیست؛ هرکس بتواند بین این رویدادها، پدیدهها و ایدهها ارتباط درستتر، دقیقتر و مناسبتر ایجاد کند منطقیتر میاندیشد.
▪️منابع:
◇● ۱. ۶۶ خطای شناختی در تصمیمگیری: پیامدها و راهحلها، تالیف محمدرضا سلیمی
◇● ۲. تفکر هوشمندانه: مهارتهای فهم و نگارش نقادانه، نوشتهی مَتیو آلن
———-
گاهنامه مدیر = گاهواره دانایی
———-
👩💻تلگرام گاهنامه مدیر
https://t.me/gahname_modir
🧑💻تلگرام راهنامه مدیر
https://t.me/rahname_modir
👩💻سایت
صفحه نخست
🧑💻اینستاگرام
www.instagram.com/gahname_modir
_
🟨🟩🟦🟪⬛⬜🟫🟥🟧